- هرج و مرج
- آشوب
معنی هرج و مرج - جستجوی لغت در جدول جو
- هرج و مرج
- درهم و برهم، به هم ریخته، درهم آمیختگی، بی نظمی
- هرج و مرج
- شلوغ و پلوغ، فتنه و آشوب وبی انتظامی
- هرج و مرج ((هَ جُ مَ))
- فتنه و آشوب، بی نظمی، بی قانونی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فتنه وفساد آشوب، درهم آمیختگی بی نظمی: (خراسان درهرج ومرج افتاد)